چهل شاخص
40shakhes
چهل شهید شاخص
لوگو اسپانسر

اشتباه می کنی در دنیا دنبال آرامشی!

نویسنده : admin
سه شنبه, 25 فروردین 1394

اگر خواهان شناخت فردی باشیم باید به اثر و عمل او نگاه کنیم. یکی از طرق شناختن خدای متعال، قرائت قرآن کریم و تدبیر در آن می باشد. برای معرفت یافتن به اهل بیت علیهم السلام به سخنان و سیره عملی ایشان توجه می نمائیم. در مورد حضرت علی علیه السلام، این یگانه دهر، هرچه بخوانیم و بگوییم کم است و حق ایشان را ادا ننموده ایم. مولا را چگونه معرفی نمائیم، حال آنکه او را نشناخته ایم. یکی از راه های شناخت مولی الموحدین، مطالعه سخنان ایشان می باشد که اکثر فرموده های این امام همام در نهج البلاغه جمع آوری شده است. بر آن شدیم که برای شناساندن ایشان نمی از یِم نهج البلاغه برگرفته و به کام عطشان عاشقان امام بنشانیم. در نهج البلاغه موضوعات بسیاری یافت می شود که ما موضوع “وصف دنیا” را انتخاب نموده و امید داریم که تذکری برای همه شیعیان امام باشد تا از غفلت نجات یابیم:

ارزش دنیا در چشم امام

حضرت علی آنگاه که مردم برای بیعت کردن به منزل او هجوم می آورند، می فرمایند: اگر اکنون زمام خلافت را به دست می گیریم و می پذیریم که خلیفه پیامبر باشم، این به جهت تمام شدن حجّت بر من است؛ چون خداوند از علما و دانشمندان پیمان گرفته است که در برابر ستم ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان بی اعتنا نباشند. و الا این کار را از روی دنیا دوستی نمی کنم؛ چرا که همه می دانید که این دنیای شما، با همه زینت هایش، در نظر من از آب بینی ماده بزی که عطسه کند، بی ارزش تر است.
ـ گروهی به امیرالمومنین مراجعه می کنند تا آن حضرت از بیت المال به آنها بیشتر از سهمی که دارند بپردازند و برایشان امتیاز بیشتری قائل شود و حتی رشوه ای هم با عنوان هدیه نزد آن حضرت می آورند. آن حضرت بسیار ناراحت می شوند و به آنان می فرمایند: آیا دیوانه شده اید یا هذیان می گویید که این گونه پیشنهادها را به من می کنید؟ آن گاه برای رفع توهم آنها می فرمایند: به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با همه چیزهای که در آن هست به من بدهند تا پوست جوی را به ناحق از دهان مورچه ای بگیرم این کار را نخواهم کرد. این دنیا با تمام زیبایی هایش، نزد من از برگی که در دهان ملخی جویده شده باشد، بی ارزش تر است.
ـ حضرت علی برای تفهیم بی ارزش بودن دنیا از مثال های زیادی استفاده کرده اند تا ماهیت دنیا را بهتر به اشخاص بشناسانند و از غرق شدن شان در دنیا و زخارف آن جلوگیری کنند. آن حضرت می فرمایند: به خدا سوگند، این دنیای شما در نظرم از استخوان خوکی که در دست یک جذامی باشد، بی ارزش تر و پست تر است.

چه ستایم خانه ای را که آغاز آن رنج بردن است، و پایان آن مردن . در حلال آن حساب است و در حرام آن عقاب. آن که در آن بی نیاز است، گرفتار است؛ و آن که مستمند است، اندوهبار. آن که در پی آن کوشید بدان نرسید، و آن که به دنبال آن نرفت، او رام وی گردید. آن که بدان نگریست، حقیقت را به وی نمود، و آن که در آن نگریست، دیده اش را بر هم دوخت

دنیا محل آرامش نیست

دنیا خانه نیست، شدن است و رنج بردن و دگرگونی پذیرفتن، و عبرت گرفتن. نشان نابود شدن، اینک روزگار، کمان خود را به زه کرده است، تیرش به خطا نرود، و زخمش به نشود؛ بر زنده تیرمرگ ببارد، و تندرست را به بیماری از پا در آرد، و نجات یافته را در ناتوانی و ماندگی دارد. خورنده ای است که روی سیری نبیند، نوشنده ای است که تشنگی اش فرو ننشیند. و نشان رنج دنیا، اینکه: آدمی فراهم می کند آنچه نمی خورد، و می سازد آنچه در آن نمی نشیند؛ پس به سوی خدا می رود، نه مالی برداشته و نه خانه ای با خود داشته و نشان دگرگونی آن، اینکه: کسی را که بدو رحمت آرند بینی که –روزی – حسرت وی خورند، و حسرت خورده را بینی که بر او رحمت برند؛ و این نیست جز به خاطر نعمتی که رخت بر بسته، و یا نقمتی که فرود آمده و بار گسسته. و نشان عبرت دنیا، اینکه: آدمی بدانچه آرزو دارد، نزدیک می شود و رسیدن اجل رشته آرزوی او را می برد. نه آنچه آرزو داشت به دست آمده، و نه آن که مرگ، چشم بدو دوخته، واگذارده است. پاک و منزه است خدا! شادی دنیا چه فریبنده است؛ و سیرآبی آن چه تشنگی آورنده؛ و سایه آن چه گرم وسوزنده. نه آینده مرگ را ردّ توان کرد، و نه گذشته را باز توان آورد. پاک و منزه است خدا، چه نزدیک است زنده به مرده، به خاطر پیوستن بدان، و چه دور است مرده از زنده، به خاطر بریدن وی از آن!

پایان دنیا مرگ است

دنیا خانه ای است فرا گرفته بلا، شناخته به بی وفایی، نه به یک حال پایدار است، و نه مردم آن از سلامت برخوردار. دگرگونی پذیرد، رنگی دهد و رنگ دیگر گیرد. زندگی در آن ناباب است، و ایمنی در آن نایاب و مردم دنیا نشانه هایند، که آماجشان سازد. تیرهای خود به آنان افکند و به کام مرگشان در اندازد.

حضرت علی برای تفهیم بی ارزش بودن دنیا از مثال های زیادی استفاده کرده اند تا ماهیت دنیا را بهتر به اشخاص بشناسانند و از غرق شدن شان در دنیا و زخارف آن جلوگیری کنند. آن حضرت می فرمایند: به خدا سوگند، این دنیای شما در نظرم از استخوان خوکی که در دست یک جذامی باشد، بی ارزش تر و پست تر است

و بندگان خدا! بدانید که شما و آنچه درآنید ( دنیا)، به راه آنان که پیش از شما بودند روانید که زندگانی شما از شما درازتر بود، و خانه هاشان بسازتر و یادگارهاشان دیربازتر( دراز مدت). کنون آواهاشان نهفته شد، و بادهاشان فروخفته.
تن هاشان فرسوده گردید، خانه هاشان تهی، و نشان هاشان ناپدید. کاخ های افراشته و بالش های انباشته را به جا نهادند، و زیر سنگ ها و درون گورهای به هم چسبیده فتادند، جایی که آستانه اش را ویرانی پایه است، و استواری بنایش را خاک، مایه. جای آن نزدیک است، و باشنده ی آن دور و به کنار، میان مردم محله ای ترسان، به ظاهر آرام و در نهان گرفتار. نه در جایی که وطن گرفته اند، انس گیرند و نه چون همسایگان یکدیگر را پذیرند. با آن که نزدیک به هم آرمیده اند، خانه هم را ندیده اند و چسان یکدیگر را دیدار کنند که فرسودگی شان خرد کرده است، و سنگ و خاک آنان را در کام فرو برده.
گویی شما هم به جایی رفته اید که آنان رفته اند، و آن خوابگاه به گورتان برداشته و آن امانت جای شما را در کنار خود داشته. پس چگونه خواهید بود اگر کار شما به سرآید و گورها گشاید؟” آن هنگام آزموده می شود هر کس بدانچه پیشاپیش فرستاده، و باز گردانیده می شوند به سوی خدا که مولای راستین آنهاست و به کارشان نیاید آنچه به دروغ برمی بافتند. (یونس /۳۰)
چه ستایم خانه ای را که آغاز آن رنج بردن است، و پایان آن مردن. در حال آن حساب است و در حرام آن عقاب. آن که در آن بی نیاز است، گرفتار است؛ و آن که مستمند است، اندوهبار. آن که در پی آن کوشید بدان نرسید، و آن که به دنبال آن نرفت، او رام وی گردید. آن که بدان نگریست، حقیقت را به وی نمود، و آن که در آن نگریست، دیده اش را بر هم دوخت.

فرآوری: زین الدینی   
بخش نهج البلاغه تبیان

منابع:
دنیا در نهج البلاغه، نویسنده : میرصادق سیدنژاد
وصف دنیا در نهج البلاغه، سید جعفر شهیدی
سایت راسخون

:: موضوعات مرتبط : دین و اندیشه
:: برچسب ها : , , , , , ,
با ما صفحه اول گوگل را تجربه کنید خرید بک لینک ، بک لینک

No comments yet




.:: Powered By : Night Skin ::.
نوشته‌های تازه
آخرین دیدگاه‌ها

تبلیغات رپورتاژ