انسان ها به طور فطری قدرت تشخیص خوب از بد و گرایش به کمالات دارند. این گرایش ذاتی انسان به کمال است که خوبی را فضیلت می شمارد و از بدی ها به عنوان رذیلت گریزان است؛ همچنین براساس همین قدرت تشخیص سعادت و خوشبختی را در کمالات خود و جامعه می بیند و برای اصلاح خود و جامعه تلاش می کند.اما از آنجا که برخی از عوامل درونی و بیرونی مانع از تحقق این خوشبختی و سعادت بشر است و برخی از انسان ها برخلاف فطرت خویش گام برمی دارند و بدی و زشتی را برمی گزینند، مسئله اصلاح انسان و جامعه از سوی انسان های صالح مطرح می شود. انسان های صالح دوست دارند تا محیطی متناسب با کمالات و خوبی ها فراهم آورند و با هرگونه مانع به عنوان فساد مبارزه کنند. با همه تلاش هایی که انسان های صالح از پیامبران(ع) خردمندان انجام دادند، جامعه انسانی نتوانسته است بر فساد و تباهی پیروز شود و حتی به عللی فساد و تباهی گسترده تر و شمار فاسدان و مفسدان افزایش چشمگیری یافته است به طوری که اکثریت جامعه بشری را تشکیل می دهند. اینجاست که مسئله منجی بشریت مطرح می شود و انتظار انسان صالح و مصلح که بتواند جامعه بشری را نجات دهد، به عنوان یک آرمان مقدس در همه جوامع بشری در طول تاریخ شکل می گیرد.