چهل شاخص
40shakhes
چهل شهید شاخص
لوگو اسپانسر

عکس، زندگی نامه و وصیت نامه شهید مصطفی عارفی

نویسنده : کاملیا فارسی
شنبه, 17 دی 1401

شهادت و شهید، دو مفهومی هستند که هرگز از اسلام جدا نخواهند شد. از ایمان به دینی که به همه جنبه های زندگی انسان توجه دارد، انتظاری بیش از این هم نمی ورد. زیرا همواره انسان ها تمایل دارند تا سایرین را از مسیر درستی که در حال حرمت در آن هستند باز دارند، به همین دلیل است که تمام تلاش خود را می کنند این دین و پیروان آن را از میان برداند.

در طول هشت سال دفاع مقدس، شیر مردان و زنان ایرانی، در راه دفاع از اسلام و ایران جان خود را از دست داده و به درجه رفیع شهادت رسیدند. پس از این دوران و در زمان کنونی هم غویر مردان ایرانی، علی الرغم در صلح بودن کشورمان، برای دفاع از اسلام و حرم های ائمه معصومین، عازن سوریه و عراق شده و در راه دفاع از حرم، جان خود را از دست دادند.

یکی از شهدای مدافع حرم، شهید مصزفی عارفی است که در راه دفاع از حرم بی بی زینب، به درجه رفیع شهادت رسید. شهید عارفی در سن ۳۶ به آرزوی خود رسید و شربت شهادت را نوشید.

در ادامه ابتدا زندگی نامه مختصری از این شهید بزرگوار را می خوانیم و سپس به سراغ وصیت نامه ایشان و آخرین دست نوشته شان خواهیم رفت. تا انتهای مطلب همراه ما باشید.

زندگینامه شهید مصطفی عارفی

مصطفی عارفی فرزند عبدالعلی متولد ۱۵ دی ماه سال ۱۳۵۹ در خانواده ای مذهبی در تربت جام چشم به جهان گشود. پدرش کارمند فرمانداری تربت جام بود و دوران طفولیتش همزمان شد با شهادت دایی گرانقدرش فرامرز عارفی.
تحصیلات خود را در مقطع ابتدایی در تربت جام آغاز کرد از همان کودکی با مسجد و پایگاه بسیج بسیار مانوس بود فعالیت های مذهبی و فرهنگی را از مدرسه شروع کرد و هر چه بزرگتر میشد عزم راسخش برای نبرد فرهنگی بیشتر میشد.
جهاد را وظیفه همگان خصوصاً خودش می دانست. پس از حمله گروه تکفیری داعش به عراق به بهانه زیارت کربلای معلا به عراق رفت و به صف مجاهدین و مدافعین حرم پیوست. از آن پس راهش را مصمم تر از قبل در راه دفاع از حرم آل الله پیگیری کرد.
بارها برای عملیات های سخت و سنگین عازم عراق شد. او که دیگر به فرمانده ای شجاع و دلاور تبدیل شده بود جهت اعزام به سوریه آموزش های سخت را پشت سر گذاشت و نهایتا با رضایت پدر، مادر و همسر فداکارش عازم نبرد با حرامیان تکفیری شد.
پس از نبردی سنگین و فتح منطقه وسیعی از منطقه عملیاتی به آرزوی دیرینش رسید و در دفاع از حرم بی بی زینب (س) در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۵ شربت شهادت را نوشید.
از این سردار دلاور دو فرزند ۱۰ و ۳ ساله به یادگار باقی ماند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب مصطفی عارفی فرزند عبدالعلی پس از اقرار به یگانگی خداوند و رسالت خاتم پیامبران و امامت دوازده معصوم، در کمال صحت و سلامت و اختیار به موارد ذیل وصیت می‌کنم. وصیت‌نامه‌های دیگر قبل از این تاریخ از درجه‌ی اعتبار ساقط می‌باشد.

۱. قیم اطفالم، همسرم زینب عارفی فرزند غلام محمد را قرار می‌دهم.

۲. وصی بنده نیز همسرم زینب عارفی فرزند غلام محمد قرار می‌دهم.

۳. فهرست اموال: منزلی (خانه) که در آن زندگی می‌کرده‌ام، به فرموده پدر از سهم‌الارث خودش می‌باشد که لطف فرموده‌اند و در زمان حیات خود به بنده واگذار نموده‌اند. انتظار دارم بعد از فوت اینجانب نیز بر اساس عهد پدرم این قسمت از منزل برای همسر و فرزندانم بماند. یک عدد خودروی تویوتا کرییدا مدل ۹۲ میلادی

از پدر عزیزم حلالیت می‌طلبم. در طول زندگی‌ام نتوانستم ذره‌ای از زحمات صادقانه‌اش را جبران کنم. امید دارم خداوند در آخرت اجر زحمات پدرانه ایشان را بدهد.

از مادر عزیزم که هیچ زمان نتوانستم قدردان زحماتش باشم، عاجزانه التماس دعا دارم و حلالیت می‌طلبم. آرزو داشتم که برای یک بار هم که شده پدر و مادر و همسر و فرزندانم را به زیارت کربلا ببرم که خداوند توفیقش را نداد، وصیت می‌کنم حتماً به زیارت امام حسین (ع) بروید.

از همسر عزیزم که همیشه در تصمیماتم مرا همراهی کرده و قوت قلبم بوده، کمال تشکر را دارم. بنده هیچ زمان در نبودم برای اداره‌ی خانه و زندگی با وجود ایشان نگران نبوده‌ام. ایشان یک هدیه‌ی الهی برای بنده‌ی حقیر در این دنیا بودند و از خداوند می‌خواهم موجب زندگی ما در آخرت شود. تمام طول زندگی مشترکمان که مثل چشم به هم زدن گذشت همواره در سختی‌ها در کنار بنده بودند. در نگهبانی از دین و دنیای بنده ذره‌ای کم نگذاشتند و از ایشان برای کم و کاستی‌های زندگی‌ام طلب بخشندگی دارم و از ایشان می‌خواهم در نبودم ولایت‌مداری و خانه‌داری حضرت زهرا (س) را الگو قرار دهند و امیدوارم فرزندانمان را سرباز امام زمان (عج) تربیت کند.

از مادر و همسر و خواهرانم اکیداً درخواست دارم در زمان آوردن جنازه‌ی من و مراسم دفن به هیچ عنوان صدای شیونشان بلند نشود و حرمت صدای زن را نگاه دارند. همیشه و به شدت مراقب حجاب خود باشید و به فرزندانتان هم آموزش دهید. همواره پیرو راستین ولایت فقیه باشید. منتظر دعای خیر شما هستم، در راه بصیرت‌افزایی خود و خانواده خود کوشا باشید و با تمام توان حافظ این انقلاب باشید.

در صورت باقی ماندن جنازه‌ی بنده و یا اسارتم به هیچ وجه راضی نیستم برای پس گرفتن بنده و یا جنازه‌ام با دشمن معامله‌ای صورت گیرد.

حضرت علی (ع) فرمودند: بارها به شما گفته‌ام از خانه‌ی خود بیرون بروید و از سمتی که دشمن می‌خواهد به شما حمله کند به آن ضربه بزنید و نگذارید دشمن به مرزهای شما برسد، چون ضربه خواهید خورد.

توصیه بنده به فرزندان عزیزم این است که تحقیق و تفکر درباره‌ی دین و مذهب خود را از اولویت‌های اول خود قرار دهید و همواره گوش به فرمان ولایت فقیه باشید و سعی کنید با ولی زمانه خود ارتباط قلبی پیدا کنید که ضامن سلامت دنیا و آخرت شماست و بدانید که دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست. ادامه در برگ (ورق) بعدی.

مصطفی عارفی ۱۲/۱۴/ ۹۴

آخرین دستنوشته شهید

امشب خیلی دلم گرفته، بعد از چندین ماه دوندگی و آموزش و تست برای اعزام به سوریه، امروز هم مثل پی‌گیری‌های گذشته به مسئول اعزام تماس گرفتم. ۱۵ بار صبح تماس گرفتم که گوشیم را جواب نداد. حدود ۱۰ مرتبه بعد از نماز مغرب و عشا که سرانجام گوشی را برداشت و خلاصه صحبتش این بود که از دستت خسته شدم. دیگه پیگیری نکن. گفتم می‌خواهم ببینم شما رو. گفتم من نمی‌خواهم ببینمت. خیلی دلم گرفت. گوشی را قطع کرد. به یکی ازآشناها که می‌دونستم جواب رو میده به من ولی به خاطر کمی امید به اون تماس گرفتم. ایشون هم گفت به تکلیفت عمل کن یعنی نمی‌تونم برات کاری کنم. باز مثل همیشه که همه درها به روم بسته شد، دلم هوای امام رضا (ع) رو کرد. بغض گلومُ فشار می‌داد ولی نمی‌خواستم زن و بچم این درموندگی مو ببینن، سوار ماشین شدیم و راه افتادیم. مثل معمول دنبال چند نفر دیگه هم رفتم تا تنها حرم نریم. تو راه یکباره به همسرم گفتم که من امشب می‌خوام حاجت بگیرم، شاید دیر برگردیم. [چون خانوم هماهنگ کرده بود که چند نفر دیگه از دوستانش باهامون بیان]. امشب شب ولادت حضرت زینب (س) هست. شب حاجت گرفتن. الان که این خاطره رو می‌نویسم ساعت ۱۲ شب روز شنبه ۹۴.۱۱.۲۴ هست، علت نوشتن این دست‌خط هم اینه که می‌خوام این بمونه برای آینده و فراموش نشه. بنده ایمان دارم حاجتم رو می‌گیرم چون من مصطفی سراپا تقصیر هیچ زمان دل یک نیازمند دل شکسته رو نشکستم و ایمان دارم جایی که اومدم برای گرفتن حاجت، پیش امامی هست که به گنه‌کارها هم حاجت می‌ده. می‌خوام این دست‌خط سندی باشه برای خانواده تا بدونن کجا و پیش کی باید حاجتشون رو ببرن.

شب ولادت حضرت زینب (س)

۹۴/۱۱/۲۴

:: موضوعات مرتبط : خاطرات شهدا
:: برچسب ها : , ,
با ما صفحه اول گوگل را تجربه کنید خرید بک لینک ، بک لینک

No comments yet




.:: Powered By : Night Skin ::.
نوشته‌های تازه
آخرین دیدگاه‌ها

تبلیغات رپورتاژ