چهل شاخص
40shakhes
چهل شهید شاخص
لوگو اسپانسر
دل نوشته شهادت امام علی (ع)
نویسنده : admin
یکشنبه, 4 تیر 1396
دل نوشته شهادت امام علی (ع)

بُغض آسمان
آسمان، بغض کرده بود و ستاره ها از نگاه به صورت چروکیده اش شرم داشتند. هیچ صدایی نمی امد و تاریخ محکم گوشهای خود را می فشرد تا صدای آخرین نجوای او را نشنود. آهنگ رفتن به سوی مسجد کرد. برخاست و کمربندش را محکم تر بست. اولین گام را که برداشت، زمین و زمان به التماس افتاد. گویا ذرات هستی را آرزویی جز ماندن او نبود. اول از همه چفت در بود که دست نیاز و التماس به سویش دراز کرد و کمربندش را گرفت. مرد، لحظه ای ایستاد و با خود و او گفت: کمرت را برای مرگ محکم تر ببند.

… گره شال را محکم تر گره زد و بر آستانه در ایستاد. مرغان ناخفته، شب که صدا در گلویشان شکسته بود به سویش دویدند، همهمه ای حیاط خانه را برداشت؛ همهمه ای که سوگی بزرگ در پی داشت.

 

مرغان به سویش دویدند و پایین ترین گوشه لباسهایش را به منقار خود گرفتند. لابه ها و التماسها، همهمه ها و زمزمه های مرد در هم تنیده شد و آوایی جان فرسا را نواخت که دل صبورترین سنگهای هستی را لرزاند. آوایی که هنوز به گوش تاریخ نرسیده بود… و این ها همه موسیقی سوگی بود که پیش از واقعه نواخته می شد.

… مرد از خانه بیرون شده و با گامهایی استوار به سوی مسجد به راه افتاد. طنین گامهای مطمئن اش همه نفسها را در سینه حبس کرد. اول از همه نفس دورترین ستاره ها را که از شبِ او و بیداریهایش خاطره داشتند. موسیقی سوگ زیر ضرباهنگ گامهایش حماسی تر شد و قلب تاریخ را بیشتر به تپش انداخت. سینه فراخ زمین جمع شده بود و دوشیزه شیون ناله های خود را با موسیقی سوگ و ضرباهنگ محکم آن هماهنگ تر نمود.

ناله هایش سوزناک تر شد. فرشتگان با دست، دهان خود را می فشردند تا صدای شیون شان ارکان عرش را نلرزاند و پایه های آن را فرو نریزد. بغض، راه بر گریه شان بسته بود و سکوت شان بلندترین فریاد شده بود و بیم آن می رفت که نعره همه آزاد شود و زمین و زمان را به هم بدوزد. همگی آرزوی نیستی داشتند تا آن لحظه را شاهد نباشند و فقط خدا بود که می دید و مرد، که هیچ نمی گفت.

:: موضوعات مرتبط : دین و اندیشه
 
 
 
.:: This Template By : night-skin.com ::.
نوشته‌های تازه
آخرین دیدگاه‌ها

تبلیغات رپورتاژ