شخصیت امام خمینی آنقدر در عصر خود بزرگ است که هر کس از یک منظر به او می نگرد؛ یکی با تامل در نگره های فقهی او فقیه می داندش. دیگری از منظر فلسفه او را فیلسوف می نامد. سیمی که تفسیر حمدش را شنیده معتقد است او عارف برجسته از مدرسه «عرفان ابن عربی» است. سیاست ورزان هم که با کارستان انقلابی او روبه رو شدند سیاستمداری برجسته قلمدادش کردند. هر نگاهی به ایشان بیندازیم بی تردید چتر سیاسی او پهن تر بود و ابعاد دیگری از اندیشه او مثل فقاهت، فلسفه، عرفان، نو اندیشی و… همه زیر سایه سیاست او قرار گرفت. با طرح یک سوال می توان ورود دیگری کرد. این سیاستمدار یا مصلح اجتماعی به چه قصدی برخاست و قیام کرد؟ گام اول، عمیق اندیشی در این باره است. سطحی نگری در این سوال افت بزرگ «امام شناسی» است. مثلا اگر کسی با طرح یک نمونه از رفتار سیاسی بخواهد ساحت فکری امام را طی و تحلیل کند به خطا رفته است.