چهل شاخص
40shakhes
چهل شهید شاخص
لوگو اسپانسر

امام خمینی فقیه، فیلسوف، عارف، سیاستمدار و… کدام یک؟

نویسنده : admin
جمعه, 25 مهر 1393

شخصیت امام خمینی آنقدر در عصر خود بزرگ است که هر کس از یک منظر به او می نگرد؛ یکی با تامل در نگره های فقهی او فقیه می داندش. دیگری از منظر فلسفه او را فیلسوف می نامد. سیمی که تفسیر حمدش را شنیده معتقد است او عارف برجسته از مدرسه «عرفان ابن عربی» است. سیاست ورزان هم که با کارستان انقلابی او روبه رو شدند سیاستمداری برجسته قلمدادش کردند. هر نگاهی به ایشان بیندازیم بی تردید چتر سیاسی او پهن تر بود و ابعاد دیگری از اندیشه او مثل فقاهت، فلسفه، عرفان، نو اندیشی و… همه زیر سایه سیاست او قرار گرفت. با طرح یک سوال می توان ورود دیگری کرد. این سیاستمدار یا مصلح اجتماعی به چه قصدی برخاست و قیام کرد؟ گام اول، عمیق اندیشی در این باره است. سطحی نگری در این سوال افت بزرگ «امام شناسی» است. مثلا اگر کسی با طرح یک نمونه از رفتار سیاسی بخواهد ساحت فکری امام را طی و تحلیل کند به خطا رفته است.

نگارنده معتقد است او بیش از هرچیز یک عالم انسانگرا و به تعبیر امروز یک اومانیست موحد بود. از این تعبیر تعجب نکنیم و نسبت به آن حساسیت به خرج ندهیم. متاسفانه ما مسلمانان و ایرانی ها در چارچوب اندیشه کلاسیک و تفکر سنتی مان و نیز به علت خودباختگی در برابرتوسعه علمی غرب خصوصا در حوزه «علوم انسانی» از هر مشابه سازی می هراسیم. مثل همین واژه «اومانیسم» یا اصالت انسان که از آن با توجه به تعریف غربی اش هراس داریم. در صورتی که در متن و بطن اندیشه دینی و آموزه های وحیانی ما همین نکته نهفته است: «اصالت انسان». اگر انسان اصل نیست پیامبران برای چه مبعوث شدند؟ عدالتی که وعده الهی آنان بود برای که کارکرد داشت؟ جز برای انسان. کتاب و بینات را برای چه حمل کردند؟ جز برای توجیه و هدایت انسان؟ این نگاه سطحی به «اصالت انسان» یا همان اومانیسم اسلامی ناشی از دین اندیشی یا خدا اندیشی «ناعقل محور» ما است. در عقل گرایی دینی که از ویژگی های بارز امام خمینی بود انسان در برابر خدا قرار نمی گیرد. تفاوت عمده امام با بسیاری از تئولوگ های دینی و عالمان معاصر خودش در این نکته نهفته است که نگاه به انسان را در «اسلام معیار» یا همان «اسلام قرآنی» نه اسلام تاریخی جست وجو می کردواز همین روی بود که سه عنصر «عقل»، «واقعیت اجتماعی» و «مصلحت عمومی» را پایه نگاه دینی خود قرار داده بود و سعادت فرد وکرامت انسان را مقدم بر هر چیز می شمرد.

ما شک نداریم که روند گسترش اسلام در سرزمین های مختلف ونیازها و شرایط ومقتضیات مسلمانان در ادوار مختلف تاریخی، اقتضای تولید و تفسیر «دانش دینی» داشته و به همین جهت حجم عظیمی از ادبیات ثانوی (ادبیات اولیه همان قرآن و احادیث صحیح و محدود است) تولید و مبنای صدور احکام برای رفتار اجتماعی و فردی مسلمانان شده است. سرگردانی انسان مسلمان در برابر این حجم بزرگ ادبیات دینی تولید شده که بعضا به مثابه «نصوص مقدس» تلقی شده بیان سازگاری دین با مقتضیات و مستحدثات از جمله مدرنیته را سخت کرده است. بی تردید در قاب اندیشه فلسفی و عرفانی امام خمینی یک نوع «انسان مرکزی» یا همان اگو سنتریسم دیده می شود. همان انسانی که با ناتوانی طبیعت از پذیرش امانت این مسوولیت را پذیرفت (حمله الانسان) این انسان که فطرتا موحد وخداجوست به خواست خداوند راه تعامل خود با خدا را متنوع، متکثرو فراخ می بیند.

خداوند به او اختیار داده، عقل داده لذا مجاز است هر باوری را برگزیند. اگر بپذیریم که حقیقت نهفته در وحی وکلام خدا تاویل پذیر است می توان برداشتی متفاوت از اندیشه تاریخی تئولوگ های دینی داشت. دقت کنیم همان جمله معروف امام که گفته اند: «زمان ومکان دو عنصر موثر در اجتهاد است» برگرفته از همین نگرش است که برای همراهی انسان مسلمان با مقتضای عصر نباید از متن ونصی که ذاتا چند وجهی است فقط یک وجه را مطالبه کرد. او با همین نگرش فقه را باز خوانی می کرد. (نمونه فتاوی ایشان در موردموسیقی، شطرنج، ماهی فلس دار و…) و با اتکا به همین نگاه «اصل انسانی» بود که بعضا رفتار متفاوت با عموم سیاستمداران تاریخ وجهان اسلام از خود نشان می داد. مثل دستور برکناری یا استعفای اجباری یک مقام ارشد قضایی که یک مکالمه تلفنی را شنود کرده بود. اینها همه در اهمیت و والایی انسان در نگاه او بود. در هندسه تفکر او یک انسان محوری دیده می شد. لذا شایسته است بیش از هر عنوان ولقبی امام را یک «اومانیست موحد» نامید.

دکتر عبدالله ناصری

:: موضوعات مرتبط : دین و اندیشه
:: برچسب ها : , , , , , , , ,
با ما صفحه اول گوگل را تجربه کنید خرید بک لینک ، بک لینک

No comments yet




.:: Powered By : Night Skin ::.
نوشته‌های تازه
آخرین دیدگاه‌ها

تبلیغات رپورتاژ